اگر مذاکره نکنیم، ناقوس مرگ به صدا درمیآید/ محسن هاشمی: اصلاحطلبان در شهرداری حتی یک کیلومتر مترو هم نساختند
تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۳۱۶۲۴
عباس عبدی به خاطره گویی از حس شعف فتنه گران در سال ۸۸ پرداخته است.گویا لگدمال کردن رای مردم و شورش علیه جمهوریت و اسلامیت و گرادادن به دشمن برای تشدید تحریم ها علیه مردم ایران برای وی هیجان انگیز است.
سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابل استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*******
**اگر مذاکره نکنیم، ناقوس مرگ به صدا در میآید
روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «آیا آژانس ناقوس مرگ را به صدا درمی آورد؟» نوشت: «واقعیت این است که برجام بهطور مشهود در حال از هم پاشیدن است، خصوصا اینکه وجود آن بیش از همه مشروط بر بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی هستهای در ایران است که ادعا میشود جمهوری اسلامی از آن امتناع میورزد.امتناع مداوم از سوی تهران بهطور طبیعی سوءظنهایی را برای ایجاد کدورت برمیانگیزد که میتواند بهراحتی منجر به اتهام نقض توافق با آژانس انرژی اتمی شود».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «جمعه گذشته برای نخستینبار از سال ۲۰۱۲ آژانس با هماهنگی ایالاتمتحده و اروپاییها قطعنامه مهمی مبنی بر فراخوانی ایران به همکاری صادر کرد. در حال حاضر این قطعنامه فقط جنبه نمادین دارد اما میتواند راه را برای ارایه دادخواست به شورای امنیت هموار سازد. مسلما امریکا از سیاسی کردن این موضوع ابایی ندارد. دولت ترامپ علنا به دنبال استفاده از همه ابزارها برای ادامه اعمال فشار حداکثر بر ایران است».
اعتماد در ادامه نوشت: «اگرچه ایران از حمایت دو قدرت بزرگروسیه و چین و نظر مساعد آژانس بینالمللی انرژی اتمی که همواره به دنبال راهحل مثبت است برخوردار میباشد، با این وجود دست به بازی خطرناکی زده و به نظر میرسد که باید درسهایی که از اختلافات قبلی خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اوایل دهه ۲۰۰۰ گرفته را به یاد بیاورد، زمانی که کشور درگیر تحریمهای وحشتناک اقتصادی و سیاسی و انزوا در صحنه بینالمللی بود به صورتی که عواقب آن هنوز هم امروز احساس میشود و تهران چارهای جز بازگشت به میز مذاکره برای شکستن بنبست دیپلماتیک نداشت».
این روزنامه اصلاح طلب در پایان نوشت: «حال که کشور از یکسو درگیر مدیریت بیماری همهگیر کووید ۱۹ و از سوی دیگر با مشکلات عظیم اقتصادی روبهرو است، بهتر آن است که اختلافات داخلی بر سر این موضوع کنار گذاشته شود و راهکاری سنجیده و متناسب برای تعامل با دنیا و نهادهای بینالمللی مربوطه در راستای عزت ملی، منافع کشور و بهبود وضع معیشتی و اقتصادی مردم اتخاذ گردد».
مقامات ارشد دولت روحانی و فعالین اصلاح طلب در سالهای گذشته با اشاره به اینکه «زبان دنیا را بلدند» و «می دانند با دنیا چگونه صحبت کنند»، بارها بر ۲ مسئله تاکید داشتند. یکی اینکه دولت های بعدی در آمریکا به هیچ عنوان نمی توانند از برجام خارج شوند؛ دیگر اینکه میوه های برجام(سیب و گلابی برجام) در سالهای ۹۶ و ۹۷ و ۹۸ و...به بار خواهد نشست.
دولت روحانی به واسطه برجام، تمام ظرفیت های خود را به وزارت خارجه خلاصه کرد. وزارت امور خارجه نیز به گونه ای عمل کرد که کارشناسان و صاحبنظران، این وزارتخانه را «وزارت امور برجام» نامیدند.
ستاد برجام به گونه ای درباره دستاوردهای برجام تبلیغ کرد که عده ای از مردم پس از امضای توافق در تابستان ۹۴ در خیابان های تهران به جشن و پایکوبی پرداختند. مردم حاضر در خیابان، در یک دست اسکناس یک دلاری گرفته بودند و در دست دیگر اسکناس ۱۰۰۰ و پانصد تومانی، به این خیال که به واسطه برجام، هر دلار ۱۰۰۰ تومان خواهد شد.
دولت روحانی به واسطه برجام، در قلب راکتور اراک بتن ریخت و بخش قابل توجهی از سانتریفیوژها را از کار انداخت و در ادامه بخش اعظم اورانیوم غنی شده را نیز به خارج از کشور منتقل کرد.
دولتمردان اعلام کردند که به واسطه برجام فتح الفتوحی عظیم رخ خواهد داد و آنچنان رونقی ایجاد می شود که هیچکس دیگر نیازی به یارانه نقدی نخواهد داشت. سرمایه خارجی به کشور سرازیر شده و مشکل بیکاری، رکود، گرانی و حتی مشکل آب خوردن مردم نیز در پسابرجام رفع می شود.
روزها و ماهها و سالها گذشت. نه در دوره اوبامای دموکراتِ مودب! و باهوش! از برجام آبی گرم شد و نه در دوره ترامپِ جمهوری خواه دیوانه و مزاحم.
دلار از ۳ هزارتومان تا ۲۰ هزارتومان افزایش یافت(بیش از ۶ برابر)؛ به همین نسب ارزش پول ملی کشورمان کاهش یافت. پراید ۲۰ میلیونی تا ۹۰ میلیون افزایش یافت. سکه ۱ میلیونی در پسابرجام، به ۸ میلیون رسید.
به عبارت دیگر، به واسطه مذاکره و توافق با آمریکا و تروئیکای اروپایی، علیرغم بتن ریزی در صنعت هسته ای، تحریم ها افزایش یافت و ارزش پولی ملی کشورمان نیز کاهش یافت.
بنابراین وضع فعلی اقتصادی نتیجه و محصول برجام است. نتیجه و محصول مذاکره و توافق و اعتماد به آمریکا. با اینحال فعالین اصلاح طلب با فرافکنی، میوه مذاکره با آمریکا را نتیجه عدم مذاکره جا می زنند.
یکی از علت های اصلی وضع موجود اقتصادی، دیپلماسی منفعلانه دولت روحانی در مقابل آمریکا و تروئیکای اروپایی است. با اینحال طیف اصلاح طلب همچنان نسخه ذلت پیچیده و با ترساندن مردم، مذاکره از موضع ضعف و حقارت با ناقضان برجام را راه حل بهبود اوضاع معرفی می کند.
**محسن هاشمی: اصلاح طلبان در شهرداری حتی یک کیلومتر مترو هم نساختند
«محسن هاشمی» رئیس شورای شهر اصلاح طلب تهران در مصاحبه با روزنامه شرق در پاسخ به این سوال که «تصور بر این بود که با تغییرات در دولت و شهرداری و همسویی دو طرف اختلافات برطرف و مشکلات حملونقلی تهران حل میشود؛ اما این اتفاق رخ نداد و شاهد کمترین اقدامات و تغییرات در دو طرف بودیم! به نظر شما چرا این همسویی نتیجهای برای مردم تهران نداشت؟» گفت: «شاید بخشی از مشکل در نداشتن جسارت و پیگیری و اولویتبندی در مدیریت شهری بود».
هاشمی در ادامه گفت: «شما مسئله توسعه مترو را در نظر بگیرید. دستگاههای حفار مدرنی که برای کندن تونلهای مترو و ساخت سازه تونل در دوره گذشته از سوی خودم تأمین و به کشور وارد شده بود، الان سه سال است که بیکار افتاده و در این سه سال حتی یک کیلومتر مترو در تهران ساخته نشده است؛ درحالیکه اصولا ساخت تونل مترو بسیار کمهزینه است و مشکل مالی یا اجرائی ندارد و میتوان اعتبار آن را از طریق بودجه غیرنقد تأمین کرد. اگر این دستگاهها در سه سال گذشته فعالیت میکردند، الان سه خط جدید مترو داشتیم یا در حوزه تکمیل و راهاندازی ایستگاهها هم با وجود آنکه هزینه سنگینی نداشت و قرار بود ماهانه یک ایستگاه مترو افتتاح شود، متوسط هر سه ماه یک بار هم شاهد افتتاح ایستگاه مترو نیستیم».
رئیس شورای شهر اصلاح طلب تهران در ادامه گفت: «برخی از اعضای شورا و کارشناسان نیز همین نظر را دارند که از فرصت حضور شهردار تهران در هیئت دولت در این دوره استفاده مناسبی نشده و در واقع برنامهای برای آن نداشتهایم...در مجموع فکر میکنم مدیریت شهری در این دوره در حوزه حملونقل موفق عمل نکرده است».
محسن هاشمی در ادامه در پاسخ به سوالی درباره تمایلش به حضوردر پست شهرداری تهرات گفت: «اگر از نظر عافیتطلبی و درامانبودن از انتقادات و هزینهها نگاه کنیم، شاید از نظر شخصی به نفع من شد که در مسئولیت اجرائی مدیریت شهری قرار نگرفتم؛ اما اگر از بُعد انتظارات مردم و ظرفیتها نگاه کنیم، علاقه زیادی داشتم که دستکم در چند اولویت این دوره بتواند کارنامه مقبولی به مردم ارائه دهد؛ بهویژه در چهار حوزه حملونقل عمومی، پسماند، نوسازی بافتهای فرسوده و آسیبهای اجتماعی، چه من شهردار میشدم و چه فرد دیگری، باید در این حوزهها تحول انجام میشد و در این فرصت باقیمانده باید انجام بگیرد».
قالیباف از روزی که صندلی شهرداری تهران را ترک کرده تا امروز مورد هجمه گسترده از سوی اصلاح طلبان قرار دارد. علت کاملا مشخص است؛ کارنامه قالیباف در مدیریت شهری درخشان است و اصلاح طلبانِ «شلوغ کار» و «بی عمل» حتی به گرد پای وی نیز نمی رسند.
نشان به آن نشان که امروز و در شرایطی که قریب به سه سال از آغاز به کار شهرداری و شورای شهر اصلاح طلب در تهران سپری شده است، رئیس شورای شهر تهران اعتراف می کند که حتی یک کیلومتر مترو هم در این مدت ساخته نشده است.
شورای شهر اصلاح طلب تهران نزد کارشناسان به شورای «اسم و فامیل» مشهور شده است. شورای شهری که انتخاب «محمد علی نجفی» به عنوان شهردار تهران را در کارنامه خود دارد، همان شخصی که یکی از شعارهایش «تبدیل کردن تهران به شهری امن و آرام برای زنان بود» اما...
اکنون پیروز حناچی- سومین شهردار اصلاح طلب در سه سال اخیر- در خیابان بهشت مستقر است. شهرداری که جز دوچرخه سواری جلوی دوربین و افتتاح طرح های در آستانه تکمیل دوران قالیباف، کار دیگری انجام نداده است.
**خاطره گویی عباس عبدی از حس شعف فتنه گران در سال ۸۸
«عباس عبدی» فعال سیاسی اصلاح طلب که متهم فروش اطلاعات به بیگانگان در دولت اصلاحات است(و به همین دلیل به حبس نیز محکوم شده بود) و پیش از این تز خروج از حاکمیت را نیز مطرح کرده بود، در مصاحبه با روزنامه ایران گفت: «در مقایسه میان اصلاحات و انقلاب، میتوان گفت که روند اصلاحات کُند، آرام و تدریجی است، اما از آن طرف انقلاب و براندازی، سریع است و جذابیتهای خود را دارد. در جریان ۸۸ به هیچ وجه در خیابان نرفتم، نه به این خاطر که میترسیدم، بلکه وقتی چیزی را قبول ندارم انجام نمیدهم. بعضی از همسن و سالهای من یا بزرگترها را که میدیدم، حس میکردم به سال ۵۷ برگشتهاند و آن حس را دارند. هنوز هم وقتی از جریان ۸۸ صحبت میکنند، آن حس شعف را دارند. درباره انقلاب هم همین حس را دارند. این یک حس عجیب و غریب است که شاید به لحاظ شخصی خوب باشد و چه بسا در مقاطعی برای نوعی پوست اندازی برای کشورها لازم هم هست».
عبدی در مصاحبه با ارگان رسانه ای دولت، از احساس شعف فتنه گران در سال ۸۸ سخن گفته است. این در حالی است که فتنه ۸۸ حداقل ۸ ماه کشور را درگیر آشوب و التهاب کرد و مردم را با مشکلات متعدد روبرو کرد.
فتنه ۸۸ دشمن را در فشار بر ایران تشویق و ترغیب کرد و به همین دلیل در سالگرد فتنه ۸۸(خرداد ۸۹) قطعنامه ضدایرانی ۱۹۲۹ صادر شد.
مقامات آمریکایی از جمله هیلاری کلینتون وزیر خارجه دولت اوباما، صراحتا اعلام کرد که این قطعنامه برای کمک به پروژه فتنه ۸۸ در ایران طراحی و تصویب شده است.
گویا لگدمال کردن رای مردم و شورش علیه جمهوریت و اسلامیت و گرادادن به دشمن برای تشدید تحریم ها علیه مردم ایران برای آقای عبدی هیجان برانگیز و خوشحال کننده است.
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا سهام عدالت مجلس یازدهم ویژه های مشرق وزارت خارجه تهران امریکا شورای امنیت شهرداری تهران محسن هاشمی گلابی دولت اصلاحات محمد علی نجفی ویژه های مشرق هیلاری کلینتون عباس عبدی دولت روحانی رآکتور اراک قالیباف شورای شهر تهران یک کیلومتر مترو شورای شهر اصلاح طلب واسطه برجام اصلاح طلب مدیریت شهری اصلاح طلبان دولت روحانی بین المللی محسن هاشمی تحریم ها فتنه ۸۸ سه سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۳۱۶۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاحطلب میدانند
عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده است.
وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ میکرد. اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاحطلبان با آن همراهی نمیکردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرفها را میزد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاحطلبان هم مثل اغلب مردم استقبال میکردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده میشد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاحطلبی به عنوان یک مجموعهای با پیشینهای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیکتر است.
البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان میگویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار میکردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاحطلبان اندکی از آن مواضع را میگرفت، در چشم بههم زدنی بازداشت و بازجویی میشد و جایش در زندان بود.
اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاحطلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشتهای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهرهمندند.
البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاحطلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت، ولی هیچگاه به عنوان یک فعال اصلاحطلب نه خودش را معرفی میکرد و نه کسی به چنین صفتی او را میشناخت. شاید هم سعی میشد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاحطلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمیدانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.
حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.»
ابتدا بهتر بود که پیشتر با دوستان خود هماهنگ میکردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفتهاند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بیطرفانه داشتند. علت نیز روشن است.
من در گفتوگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول، چون حرفهای خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمیدانند. به علاوه نمیخواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب اینگونه ریزشها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاحطلبان برای خودش مییافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمیکرد.
گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بیصداقتی و دورویی است، ولی بیعقلی نیز در آن موج میزند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاحطلبان هم سلطنتطلب شده باشند، حتما افراد با گرایشهای فراتر از اصلاحطلبی هم شدهاند، پس چه کسی برای سیاست رسمی میماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آنهم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخشهای ضعیفتر و کماثرتر است.
اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار میکردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمیگردد و...، ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطنشناسی میکنید و نصیری را باطن آنها میدانید. آیکیو، در اندازه گنجشک هم نیست.